در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِن یَکَــــادُ الَّـــذِینَ کَفَـــرُوا
لَیُزْلِقُـــونَکَ بِأَبْصَــارِهِــمْ لَمَّـا
سَمِعُــوا الـذِّکْــرَ وَ یَقُــولُـونَ
انَّــهُ لَمَجْنُــونٌ وَ مَـا هُـــوَ إِلَّا
ذِکْـــــــــــرٌ لِّلْعَـــــالَمِیـــــنَ

"خداوند دست از دینش برنمیدارد
و ما دست از تو....حسین جان!"
نوکــــــــر رخ ارباب نبیند سخت است
شب اگر رخ مهتاب نبیند سخت است
لب تشـــنه اگر آب نبیند سخت است

یازهراکربــــ بلا ان شاء الله

پیوندها

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «* حضرت اربابــــ *» ثبت شده است

پنجره دل می گشایمـ ، نگاهم گره میخورد بهـ آسمان پر ستاره شبــ

و دلی کهــ به وسعت این آسمان گرفتهــ استــ

مدتــهــا پیش بود منتظر یکـ تماس آشنا بودمــ

هرچهــ بیشتر میگذشت کمتر خبری می شد

دیوار دلم هر روز بیشتر از روز قبل فرو میریخت

تا اینکهــ درست زمانی کهــ انتظارش را نداشتمـ ...

تلفن همراهم و یک شماره آشنا ، نا آشنا 

می گفت کولهـ ات را ببند چند روز دیگر راهی میشویمـ ،

او حرف میزد از هزینه سفر ، زمان حرکت و ....

اما من دهانم را انگار قفل کرده بودند !

اما منتظر بلهـ یا نهــ بود

اشک هایم دوید در چشمانمــ ،

همهـ چیز یادم آمد ...

خاطره اولینبار ...

همان دم کهــ قدم بهـ قدم ، نفس در سینه حبس ،

با چشمانی بارانی بهـ سوی حرم قدم بر میداشتمــ ...

بین الحرمین و یک قدمـ به سوی حرمـ علمدار یک قدم به سوی حرم ارباب ...

درد دل با اربابــــــــ :

مهربان اربابمـ ، ببین چهـ بر سر دلم آمده

بیقراری اش را چهـ کنم ؟

حال و هوای بارانی اش را چهـ کنم ؟

یکبار دیگر فقط یکبار دیگر کربــ بلاییم کن

بهـ هوای حرمتـ محتاجمـ

بیقرار نوشت :

گاهی وقتـهـا هم هست همهـ چیز محیا است

اما دست دلت آنقدر گناه کرده کهـ ناتوان است از گرفتن رزقی که جلویت هست ...

دست و پا وقتی نباشد نردبان بی فایده است ...

+

در ماه شعبان این اذکار ثواب بسیار دارد :
هر روز هفتاد مرتبه " اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ "
هزار بار ذکر " لا اِلهَ اِلا اللهُ وَلا نَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ "
هر روز هفتاد مرتبه " اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ "
التماس دعا
۴۲ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۴۴
کــربــ بلایی محـب

در شهر مهــمانی بهـ پا شد

مهمانی لالهــ هــــای گمنامــ

کوچهـ پس کوچهــ های شهر

عــــــطر و بــوی  تربتــ کربــ بلا 

حسینیهـ عاشقان میزبان پنج شهید گمنامــ 

ساعت 11 صبح دوشنبهــ 15 اردیبهشت " دانشگاه آزاد "

دو فرزند حضرت زهرا(س)

* نسیمی جان فضا میــآید بوی کربــ بلا میـــــآید *
مسافران کربــ بلا ...
ذکر یا حسین (ع) و یا زهرا (س)
روضهــ اباعبدالله ...
چشمان بارانی و پراز التماس ...
هوا گرمــ ، آفتاب سوزان
میدانی چند سال استخوان هایشان زیر این آفتاب سوزان بوده است؟
هم وزن روزهای تولدش شده است ... هم وزن علی اصغر امام حسین (ع) ...


۴۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۱۷
کــربــ بلایی محـب
رجب را می‌گذارد ماه هفتم سال ،

رجب را می‌گذارد شروع فصل عبادتش ،

و سه ماه ؛ رجب، شعبان و رمضان         " ماه‌های فصل عبادت " 

فصلی کهـــ می خواهد جنسی دیگر باشد " بندگی ما جنسی دیگر باشد "

رجب را می‌گذارد به نام امیرالمومنین(ع) ،

شعبان را به نام پیامبر(ص)

و رمضان را به نام خودش

حالا خدا دلش راضی می‌شود و فصل‌هایش همگی مرتّب می‌شوند ...

حالا در ماه هفتم هستیمـ ،

رجب ... شروع فصل عبادت ...

اگر می‌خواهی نامت در میان آدم‌های رجب و فصل عبادت نقش ببنند

و روزی که ندا می‌دهند: اهل ماه رجب کجایند؟

تو با صورتی درخشان و نورانی و تاجی پادشاهی از میان انبوه انسان‌ها برخیزی،

به عبادت این ماه شتاب کن ...                  " همهــ را همـ دعـاکنیم "

+

امام سجاد(ع) در ماه رجب به عمره مشرّف شده بود،و شب‏ و روز نزد کعبه نماز مى‏خواند،

و در حالى که پیوسته در سجده بود این ذکر از زبان ایشان شنیده میشد:
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ
گناه از بنده‏ایت بزرگتر شده،پس بگذر گذشت از سوى تو زیبا باشد.

بیقرار نوشت :

میدانم کهـ میدانی از روز و شب هایمــ از دلی که دیگر دل نیست

آنقدر دلتنگی هایش را حبس کردم دیگر صدایی بر نمی خیزد

می نویسم کربــ بلا ...

و

یکــ نوا

کهــ تنها یک کلمه است اما مرحم دلی است که دیگر گمانم نفس های آخرش باشد ...

لیلهـــ الرغائب است اربابــ

دریابمــ اربابـــ ...                       

۲۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۵۹
کــربــ بلایی محـب

خدایـــــــا . . .

یا نوری بیفکنـــــــــــ یا توریــــــــــــــ

ماهیـــــــ کوچکتــــــــــ از تاریکیـــ اقیانوس میترسد

درد دل با اربابــــــــ :

دوباره رفتن به کربـــ بلا

دیدن دوباره صحن و سرا و گنبد طلا 

بیقراری ، قدم به قدم به سویش رفتن 

" آرزوی محال شده و در خواب هم آرزوست "

شب و روزهای تاریک و سرد 

اربابمــــــــ  . . .

دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است . . .

بیا و بخر . . . 

درد دل با امام رئوف :

حرمتـــــ شلوغ است . . .

عشاق آمده اند و من جا مانده امــ

نمیدانم چگونه فریاد کنم حال و هوایم را !

امام رئوفم بطلبــــــ . . .

جای جای روحم درد میکند . . .

جای یکساله و چند ماههــ شدن عتباتمــ

جای جا ماندن از قافله اربعینــــ

جای جا ماندن از قافله مشهدالرضا

بقیه اش بماند . . .

بر درگه ات ننوشته گنهــ کار نیاید . . .

صلواتــ خاصهــ شده یه مرهمـــ :

اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ ومَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ماصَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ

درد دل با علمدار شهر : 

بیقرارتر از همیشه . . .

رو به رویش نشسته ام . . .

سکوت کرده . . . سکوتــ . . .

به چشمانش نگاه میکنمــ . . .

میگویم درستش کنــــــــ !!!!

همهــ چیز را شکستمــــ . . .

من نمیدانم فقط درستش کن . . .

اشکهایم دانهــ دانهــ می چکهــ . . .
این جمله ات حرف ها دارد . . .

بیایید راه گم نکنیمــ ، جبهه و جنگ را به شهر بکشیم که امروز کربـــ بلای یک در شهرهاست . . .

هفده سالهـــ شدن شهادتتـــ مبارکــــــ

بیقرار نوشت:

رحلتــــ جانگداز پیامبر خوبی ها ، امام کریم و امام رئوف تسلیتــــــ . . .

++

اوینارمــ تولدت مبارکــ ، روز تولد شما و داداش سید 11 دی امیدوارم بهترین ها خدا به شما بده 

+++

مسافر اربعینمـــ ، کربــ بلایی ام زیارتت قبول !

درک نمیکنم حال دلت را ، اما دعایمــ کن !

قرارمان همان دارالحجهــ فقط امضا گرفتن دعوتنامه ام با تو !

۴۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۲۳:۵۹
کــربــ بلایی محـب

دیگر دلمــ یک جا بند نمیشود . . .

دیگر خودمــ هم یک جا بند نمیشومــ . . .

اینــ روزها که فقط میگذرد

و منــ غرق در روزمرگی امـــ !

بهانه هایم برای کربـــ بلا را کجا ، جا گذاشتهــ ام ؟!

آن همهــ بیـــ قراریــ را کجا ، جا گذاشتهــ ام ؟!

مشق های شبــمــ حرمــ . . . حرمـــ . . . چهــ شد ؟!

بغض های سر باز نکرده امــ ، برای فراق و دوری از حرمـــ چه شد ؟

عتبات رفتن در خواب هم آرزوستـــــ !

دیگر تاب و توان صبوری ندارمـــ . . .

حریف نفس سرکشم نمیشومــ . .

اگر بگویم کمــ آورده ام باورتان میشود ؟!

مسافر کاروان پیاده اربعینمـــ :

نجف ایوان طلا ، اشک هایتـــ

همهــ را یادت باشد مرا هم یادت باشد 

مسیر پیاده از نجف تا کربــ بلا

همهــ را یادت باشد مرا هم یادت باشد

عطر حرم ارباب که به مشامت رسید

همهــ را یادت باشد مرا هم یادت باشد

گنبد و گلدسته هایش که پدیدار شد

همهــ را یادت باشد مرا هم یادت باشد

بین آن دو راهیــــــــ " بین الحرمین "

همهــ را یادت باشد مرا هم یادت باشد

میدانم تار میبنی نوشته هایم را . . .

نماز زیر قبهــ ، در دست گرفتن ضریح ، میان روضه خوانی دلت

همهــ را یادت باشد مرا هم یادت باشد

دیگر خودم تاب نوشتن ندارمــ !

نفسم دارد بند میآید . . .

بیقرار نوشت :
برای دلمــ ، شفای دلمــ  " اَمَّن یُّجیبُ " بخوانـــید . . .

۴۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۲۱:۳۰
کــربــ بلایی محـب