در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِن یَکَــــادُ الَّـــذِینَ کَفَـــرُوا
لَیُزْلِقُـــونَکَ بِأَبْصَــارِهِــمْ لَمَّـا
سَمِعُــوا الـذِّکْــرَ وَ یَقُــولُـونَ
انَّــهُ لَمَجْنُــونٌ وَ مَـا هُـــوَ إِلَّا
ذِکْـــــــــــرٌ لِّلْعَـــــالَمِیـــــنَ

"خداوند دست از دینش برنمیدارد
و ما دست از تو....حسین جان!"
نوکــــــــر رخ ارباب نبیند سخت است
شب اگر رخ مهتاب نبیند سخت است
لب تشـــنه اگر آب نبیند سخت است

یازهراکربــــ بلا ان شاء الله

پیوندها

۴ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

" صحیفه سجادیه "

بار خدایا

من بنده ای با عمل نا چیز و آرزوی بزرگ که اسباب پیوند به آستانت از کفم بیرون شده ، مگر آنچه رحمت تو آنرا مرتبط کرده است . . .

بار خدایا

رشته های امیدمـــ از هم گسیختهـ مگر رشته امید به عفو تو که هنوز به دست دارمــ ، طاعتی که ناچیز است و گناهی که به آن اعتراف میکنمــ و بخشودن بنده ات بر تو دشوار نباشد هر چند بد کرده

                                                   * مراببخشای *

بار خدایا

مرا فرمان دادی و من عمل نکردم ، مرا بازداشتی و من مرتکب شدم ، وسوسه های بد خطا را در نظرم نیک جلوه داد پس کوتاهی کردمـــ ، در میان ترس از تو و امید به تو در پیشگاهت ایستاده امــــ و تو سزاوار ترین کسی هستی که به او امید بندمـــ

بار خدایا

تو بندگانت را از بدی و زشتی ها مصون میداری و خوبی عنایت میکنی  و هرچه خواهی به جا می آوری و بر هر چیز توانایی  

                                          * ای مهربان ترین مهربانان *

بار خدایا

از تو تقاضا میکنم همچون تقاضای کسی کهــ نیازمندیش شدید ، نیرویش ضعیف و گناهانش فراوان شده ، همانند تقاضای آنکه برای نیازش فریادرس ، برای ضعفش نیروبخش و برای گناهانش آمرزیده ای غیرتو نمییابد                      

                                         * الهی و ربی من لی غیرک *

                                          

یکی از شب ها پای منبر استاد عالی :

- از شخصی پرسیدند چطور حریف نفس سرکش خود شدی ؟ گفت : خلاف نفس سرکشم عمل کردم ! هر چهــ نفسم فرمان داد خلافش عمل کردم .

- خدا و اهل بیت از پدر و مادر دلسوز تر هستند ، محبت پدر و مادر غریزی است ولی محبت خدا و اهل بیت الهی است .

- در یک سخنرانی یک جمله اش به درد ما میخورد و دوای درد ماست وقتی میرویم داروخانه همه دارو ها را که با خودمان نمی آوریم یک دانه اش به درد ما میخورد .

مناسبت نوشت :

میلاد پیامبر گرامی اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) بر شما مبارکـــ 

بیقرار نوشت :

حلاوت و شیرینی خیلی چیزها در روز و شب هایم نیست  . . . " بارانی امــ "

دوستان مجازی ام برایمــ دعا کنید و آیات آسمانی برای زخم هایمــ بیاورید . . .

دریافت

۳۷ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۲ ، ۰۰:۳۶
کــربــ بلایی محـب
از کوچهــ پس کوچهــ های باریک کهــ میگذرم بغض میکنمــ
محرم دلم تمام نشده و دلمــ پیراهن عزای فاطمیه بر تن کرده است
روضه خوان ، روضه میخواند روضهــ مادر . . . .
پدر و دست های بستهــ
درب نیمــــ سوختهــ
مادر میان کوچهـــ
پهلوی شکستهــ
فکر میکنمــ مادر کهــ از دنیا برود اول از همهــ بابای خانهــ یتیم میشود . . .
درد دل با علمدار شهر :
در شهر مهمانی استــ
خوب میدانی چقدر منتظر بودمـــ
روز شماری نکردم اما بهــ ثانیهــ ، ثانیهــ ها التماس کردمــ
راهمــ نمیدهیــ اما این بغض ها هم همین روزهاست که خفهــ ام کند
نگاهم کنـــ . . .
اشک هایمــ می چکد اما انگار چیزی در گلوستــــ . . .
امشب خوش بگذرد اما این داغ تا بهــ ابد بر دلمــ میماند
همیشهــ دعایمــ میکنیــــ امشب را سفارشی
برای دلمــ ، جراحت های روحمــ ، بغض های سر باز نکرده امــ ، جسم پر گناهمــ و  . . .
" اَمَّن یُّجیبُ " بخوانـــ . . .

بیقرار نوشت :
الله اکبر اذان استــ میروم روزه امــ را افطار کنمــ
میدانی هیچ چیز از گلویمــ پایین نمی رود
فقط کاری کن برایمـــ
20 دی نوشت :
روزی ما مراسم علمدار شهر شد . . .
بماند چهــ شد و چگونهـــ . . .
دعا گوی همهــ دوستان اگر قابل بدانید بوده امــ . . .
۲۴ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۱۷:۱۹
کــربــ بلایی محـب

خدایـــــــا . . .

یا نوری بیفکنـــــــــــ یا توریــــــــــــــ

ماهیـــــــ کوچکتــــــــــ از تاریکیـــ اقیانوس میترسد

درد دل با اربابــــــــ :

دوباره رفتن به کربـــ بلا

دیدن دوباره صحن و سرا و گنبد طلا 

بیقراری ، قدم به قدم به سویش رفتن 

" آرزوی محال شده و در خواب هم آرزوست "

شب و روزهای تاریک و سرد 

اربابمــــــــ  . . .

دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است . . .

بیا و بخر . . . 

درد دل با امام رئوف :

حرمتـــــ شلوغ است . . .

عشاق آمده اند و من جا مانده امــ

نمیدانم چگونه فریاد کنم حال و هوایم را !

امام رئوفم بطلبــــــ . . .

جای جای روحم درد میکند . . .

جای یکساله و چند ماههــ شدن عتباتمــ

جای جا ماندن از قافله اربعینــــ

جای جا ماندن از قافله مشهدالرضا

بقیه اش بماند . . .

بر درگه ات ننوشته گنهــ کار نیاید . . .

صلواتــ خاصهــ شده یه مرهمـــ :

اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ ومَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ماصَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ

درد دل با علمدار شهر : 

بیقرارتر از همیشه . . .

رو به رویش نشسته ام . . .

سکوت کرده . . . سکوتــ . . .

به چشمانش نگاه میکنمــ . . .

میگویم درستش کنــــــــ !!!!

همهــ چیز را شکستمــــ . . .

من نمیدانم فقط درستش کن . . .

اشکهایم دانهــ دانهــ می چکهــ . . .
این جمله ات حرف ها دارد . . .

بیایید راه گم نکنیمــ ، جبهه و جنگ را به شهر بکشیم که امروز کربـــ بلای یک در شهرهاست . . .

هفده سالهـــ شدن شهادتتـــ مبارکــــــ

بیقرار نوشت:

رحلتــــ جانگداز پیامبر خوبی ها ، امام کریم و امام رئوف تسلیتــــــ . . .

++

اوینارمــ تولدت مبارکــ ، روز تولد شما و داداش سید 11 دی امیدوارم بهترین ها خدا به شما بده 

+++

مسافر اربعینمـــ ، کربــ بلایی ام زیارتت قبول !

درک نمیکنم حال دلت را ، اما دعایمــ کن !

قرارمان همان دارالحجهــ فقط امضا گرفتن دعوتنامه ام با تو !

۴۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۲۳:۵۹
کــربــ بلایی محـب

هر که نسبتی دور یا نزدیک با حسین داشت، راهی شد و من نشسته ام لب مرز خسروی خسران و به تبر تیز گناهانی فکر می کنم که با همین دست های خود، ریشه های نسبت را  با نهایت بی رحمی قطع کردم سرنوشت هر که منسوب به  حسین (ع) بود با منصوب شدن به همراهی قافله عشق، معلوم شد همه راهی شدند و باز چون هر بار، حسرت نصیب این بی نصیب جا مانده و درمانده و بی نای بی دست و پایِ غافل نکره نالایق مجهولُ الهویه شد غم محرممان خیمه عاشورا به چله رسید و من چله نشین اما به قافله تو نرسیدم همه رفتند و تنها ما ماندیم ، همه رفتند ما تنها ماندیم ، همه رفتند و ما ماندیم تانصیبمان ازچله غم،اینبار چله بغض باشدهمه پرکشیدند وماباپروبال شکسته نشستیم . . .
"سید محمد رضی زاده"

جـــــــــــا مانده های قافلــــــــــــــــه اربعین
آقــــــــــا دوای درد و دل خــــــــود کجا کنند
جا تنگ بوده است  و یا مـــــــا اضافه ایمــــــ
مردمـــ به چشمـــــــ طعنه نگاهی به ما کننـد
باشـــــد اربابــــــ کربـــــ بلا مال خوبــــــــ هـــا
بـــــــد ها بگــــــــــو که عقده  دل با چه وا کنند

بیقرار نوشت :

اربعین شد ، لایق دیدارش نبودمـــ . . .

آن همهــ جمعیتـــ . . .

چقدر دلم میخواست من هم یکی از زائران اربعینت باشمـــ ..

اربعین کربـــ بلا . .

کربــ بلا دلم برایت خیلی تنگـــــ است . . .

بانوی صبوری ام سرت سلامتـــــ . . .

در مسیر پیاده روی نجف تا کربــــ بلا ، صحن و سرایت . . 

اندکی جا برای من گنهـــ کار نبود؟

باشد صبر میکنمـــ . . . آنچنان که تشنگان بر دوری آب صبر می کنند . . .

۱۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۱۴:۰۲
کــربــ بلایی محـب