أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ
خیمهـــ ها بهـ پا شدهـ ،
کوچهــ ، خیابانـــ ها سیاه پوش عزایتــ شدهـ ،
صدای روضهــ خوانــ بهــ گوش میرسد ،
در کوچهــ پس کوچهــ های دلمــ پرسهــ میزنمــ ،
جسممـــ ایـــنـجا زمینـــ گیر شدهــ
روحمــ جای دیگری زمینـــ گیر شدهــ
این راهـــ ها کهــ هر روز از آن گذر میـــکنمــ
نهــ شمــا را بهــ من میرساند نهـــ من را بهــ شمــا
مهربانـــ اربابـــــــ میدانیــ چهــ میگذرد ؟!
مهربانـــ اربابـــــــ میدانیــ اصلا نمیگذرد :(
آن جــا کهــ شمـا هستیــ اوضاع بهــ راه استـــ
زائـــرها ، مجاورها ، عشاق همهـــ هستند امــا اینجا چهــ ؟!
صدای روضهـــ خوانــ کهــ میــآید فرقی ندارد
از بلند گوی مسجدی باشد یا از خیمهــ ای ... " روضهــ خوانــ روضهــ سربستهــ بخوانــ "
زنده میـــــشود جلــوی چشمانمــ لحظهـ لحظهـ آن سفر
دو سالــ شدهـ است و هنــــــوز زندهـ ام !!
کاروانیـــــــــ از شهیدانــــــ از سفر کربـــــــ بلا :
ورود امام حسین (ع) بهــ کربــ بلا
ورود دو شهید گمنام از کربـــ بلا
گاهی از هیچکس کاری بر نمیآید
اما وقتی شهید میآید ، همهــــــ میآیند
از هر نوع سبک و سلیقهــ ای
برای این شهدا مادری ، پدری ، خواهری ، برادری می کنند
امـــانــ از دل مادران شهداییـــــ کهــ هنوز چشمــ بر دربــ خانهــ دارند
مادر است دیگر دلش میــــــــــخواهد حداقل پلاک فرزندش را بیآورنــد
بیقرار نوشتــــ :
هرشب اسیرم میکنی پای بساطت
داری تو پیرم میکنی پای بساطت
تشکر از حضورتون
در پناه خدا باشید
یا حسین