در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِن یَکَــــادُ الَّـــذِینَ کَفَـــرُوا
لَیُزْلِقُـــونَکَ بِأَبْصَــارِهِــمْ لَمَّـا
سَمِعُــوا الـذِّکْــرَ وَ یَقُــولُـونَ
انَّــهُ لَمَجْنُــونٌ وَ مَـا هُـــوَ إِلَّا
ذِکْـــــــــــرٌ لِّلْعَـــــالَمِیـــــنَ

"خداوند دست از دینش برنمیدارد
و ما دست از تو....حسین جان!"
نوکــــــــر رخ ارباب نبیند سخت است
شب اگر رخ مهتاب نبیند سخت است
لب تشـــنه اگر آب نبیند سخت است

یازهراکربــــ بلا ان شاء الله

پیوندها

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلتنگی» ثبت شده است

هر روز و هر شب کلمه و جمله ردیف میکنمـ

لابه لای جملاتم کمی بغض ، کمی اشک

کمی دندان به جگر گرفتنــ هم ردیف می شود ..

قاب عکس اتاق روضه خوان می شود

دو گنید طلا در یک قاب نمک بر زخم سر باز می شود

و باز همان حال شب جمعه ها لحاظ می شود

محبــ شما بیقــــــرار میشود ..

دستهایش به سمت شما دراز می شود ..

بیقرار نوشت :

داشتم بلاگمو  آپ میکردم صدای گوشیمـ ، پدر فلانی فوت شده .. انا لله و انا الیه راجعون تو هق هق گریه هامـ میگمــ ،  دوست خوبم یک جمله خدا صبرت دهد ..

دوستان فاتحه یادتون نره و دعا کنید خدا به دوستم صبر بده ..


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۲۰
کــربــ بلایی محـب

" حضــرت زهـــرا ( س )  :  بهترین شما کسی است که اخلاقش نیکوتر باشد. "

کمی آستین بر دهان گرفتن
کمی فریاد دلتنگی .. کمی روضه ..  کمی اشک ..
عجیب دلم چای روضه ات را میخواهد ..

۲۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۱۱
کــربــ بلایی محـب
از روز ازل دلبر ما " حضرت زهرا "
این پای شما این سر ما " حضرت زهرا "
افسوس که با خاک همه انس گرفتیمــ
بسته شد بال و پر ما "حضرت زهرا "


روضهــ خوان غلاف روضهــ بخوانـ
مکتوب میکنمــ کمی از روضه را ..
کوچهــ پس کوچهــ های مدینهـــ
دنبال خانه امیرالمومنین میگردیمــ
نشانهـ اش ؛ درب نیم سوختهـ و ...


۱۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۴۵
کــربــ بلایی محـب
سال پیش یکسالهـــ شده بود عتبات رفتنمــ محرمـ کهـ آمد گفتمـ اربعین پای پیاده می آیمــ ،
آخر میدانی مهربان اربابــــــ میخواستم پاهایم تاول بزند ، یکی یکی عمود ها را طی کنمــ و ..
نشد کهـــــ نشد ..
دل بهانهــ گیرمــ چهــ به روز و شبمــ آورد خدا میدانـــــد ..
هرکهــ مسافر عتبات می شد برای خداحافظی جان بهــ لبمــ می رسید بماند ..
تا اینکهــــــــ هفده اردیبهشت در شهر مهمانی بهـ پا شد ،
آن روز دانشگاه آزاد و روضه خوانی و بارانی چشمان ،
هفت خرداد و یک شماره نا آشنا ،
زمان حرکتــــــ ، هزینهـ سفر و ...
اما نشد کهــ نشد راهی شومــ ...
محرم امسال کوچهـ پس کوچهــ های شهر بوی تربت گرفتــ
شهید گمنام مهمانی در شهر ،
گفتمـــ امضا می شود کربــ بلایمـ ،
اربعین راهی امــ ،
همهـ چیز لیست شد ،
به سراغ لیست می رفتم و کم و زیادش می کردمـ ،
تلاش های من برای رضایت گرفتن بی نتیجه ماند ،
سپردمش بهـ حضرت ارباب و فقط دعا و توسل به ائمهـــــ
در دلمــ امید بود می گفتم معجزه می کنند ،
هشت روز مانده تا اربعین ،
دلم هزار تکهـــــــ شد ،
مهربان اربابــــ دعای عرفهــــــ چیلات آن همهـــــ فریاد ،
روحانی کاروان می گفت همهـــــ ما را مسیر پیاده روی نجف تا کربــــــ بلا می بیند چهــ شد ؟
من بد بد ، اما مهربان ارباب اندازه دو کف دستـــــــ ...



بیقرار نوشت :
مهربان ارباب یادت هست هر کهــ از اول محرم پرسید اربعین راهی هستی ؟
گفتم هرچهــــ یار پسندد ؟
اما مهربان ارباب چطور می توان جا ماند و آرام بود ؟
مهربان اربابــــ دلمــــ پر است ، حسرت کربـــ بلایتـــ بماند چهـــ به روز و شب هایم آورد و می آورد ...
دریافت
دریافت
۱۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۰۵
کــربــ بلایی محـب

پنجره دل می گشایمـ ، نگاهم گره میخورد بهـ آسمان پر ستاره شبــ

و دلی کهــ به وسعت این آسمان گرفتهــ استــ

مدتــهــا پیش بود منتظر یکـ تماس آشنا بودمــ

هرچهــ بیشتر میگذشت کمتر خبری می شد

دیوار دلم هر روز بیشتر از روز قبل فرو میریخت

تا اینکهــ درست زمانی کهــ انتظارش را نداشتمـ ...

تلفن همراهم و یک شماره آشنا ، نا آشنا 

می گفت کولهـ ات را ببند چند روز دیگر راهی میشویمـ ،

او حرف میزد از هزینه سفر ، زمان حرکت و ....

اما من دهانم را انگار قفل کرده بودند !

اما منتظر بلهـ یا نهــ بود

اشک هایم دوید در چشمانمــ ،

همهـ چیز یادم آمد ...

خاطره اولینبار ...

همان دم کهــ قدم بهـ قدم ، نفس در سینه حبس ،

با چشمانی بارانی بهـ سوی حرم قدم بر میداشتمــ ...

بین الحرمین و یک قدمـ به سوی حرمـ علمدار یک قدم به سوی حرم ارباب ...

درد دل با اربابــــــــ :

مهربان اربابمـ ، ببین چهـ بر سر دلم آمده

بیقراری اش را چهـ کنم ؟

حال و هوای بارانی اش را چهـ کنم ؟

یکبار دیگر فقط یکبار دیگر کربــ بلاییم کن

بهـ هوای حرمتـ محتاجمـ

بیقرار نوشت :

گاهی وقتـهـا هم هست همهـ چیز محیا است

اما دست دلت آنقدر گناه کرده کهـ ناتوان است از گرفتن رزقی که جلویت هست ...

دست و پا وقتی نباشد نردبان بی فایده است ...

+

در ماه شعبان این اذکار ثواب بسیار دارد :
هر روز هفتاد مرتبه " اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ "
هزار بار ذکر " لا اِلهَ اِلا اللهُ وَلا نَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ "
هر روز هفتاد مرتبه " اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ "
التماس دعا
۴۲ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۴۴
کــربــ بلایی محـب