گاهی دلـــــم یک جای دِنج میخواهد ...
جایی شبیه رواقهایِ حرمت ...
بنشینم و زُل بزنم به گنبدت...
من باشم و بغضهایِ نشکسته تو باشی و آرامش دلــــم ...
دریاب مــــرا یا امام رئوف ...
○○ ●● ○○ ●● ○○ ●● ○○ ●● ○○ ●● ○○ ●● ○○ ●● ○○ ●● ○○ ●● ○○ ●●
من با تو زندگی نکنم پیر می شوم
بی تو من از جوانی خود سیر می شوم
من در شعاع پرتو شمس الشّموسیَت
بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم
آیینـ ه کاریِ حرمَت ذرّه پروری ست
من در رواقِ چشمِ تو تکثیر می شوم
من گریـ ه ام گرفتـ ه کمی هم بـ ه من بخند
دارم بـ ه پایِ خویش سرازیر می شوم
یک شب نشد کـ ه بی گـُنَـ ه آیم زیارتت
اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم
آن نامـ ه ام کـ ه از سَر تعجیل و اضطراب
بر بال کفتران تو تحریر می شوم
وقت ورود در حَرَمِ تو هوایی ام
وقت خروج تازه زمین گیر می شوم
++ "ای خوش حساب مزد مرا زودتر بده "
یا رازق النعم چه شده کربلای من ؟؟
ای خوش حساب، مزد مرا زودتر بده
بعد از دو ماه گریه چه شد کربلای من؟
++ دســت مــرا بــگیــر ، مــرا تــا حــرم بـــبــر
کـار دلـم بــدون تــو بــالا گرفــتـه است ...
یا رازق النعم چه شده کربلای من ؟؟
ای خوش حساب، مزد مرا زودتر بده
بعد از دو ماه گریه چه شد کربلای من؟
++ دســت مــرا بــگیــر ، مــرا تــا حــرم بـــبــر
کـار دلـم بــدون تــو بــالا گرفــتـه است ...