در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِن یَکَــــادُ الَّـــذِینَ کَفَـــرُوا
لَیُزْلِقُـــونَکَ بِأَبْصَــارِهِــمْ لَمَّـا
سَمِعُــوا الـذِّکْــرَ وَ یَقُــولُـونَ
انَّــهُ لَمَجْنُــونٌ وَ مَـا هُـــوَ إِلَّا
ذِکْـــــــــــرٌ لِّلْعَـــــالَمِیـــــنَ

"خداوند دست از دینش برنمیدارد
و ما دست از تو....حسین جان!"
نوکــــــــر رخ ارباب نبیند سخت است
شب اگر رخ مهتاب نبیند سخت است
لب تشـــنه اگر آب نبیند سخت است

یازهراکربــــ بلا ان شاء الله

پیوندها

برسد به دست مهربان اربابی که همیشه و همه جا دستم را گرفته است

مولای مهربانم سلام.. 

مُحَرَمْ تمام شد اما من هنوز مانده ام در روضه ی شب عاشورا همان زمان که روضه خوان غلاف روضه می خواند اما من نمیدانم چرا چیز دیگری می شنیدم در گوش هایم چیز دیگری تکرار می شد و جلوی چشمانم چیز دیگری می دیدم.. 

اول صفر .. 

حالا دانه دانه خاطره می افتد در چشمانم، 

دانه دانه بیقراری و دلتنگی و بغض ..

سال پیش که اسممان را در سایت نوشتیم در کمال ناباوری بودم اما امسال هر بار تلویزیون اسم سایت و نامنویسی را میآورد کمی بغض می کردم.. 

سال پیش اربعین راهی شدنمان همانند خوابی بود خوابی که اصلا بیدارشدن از آن را دوست نداشتم اما امسال هم انگار خواب میبینم که راهی نشده ام و گذرنامه ام گوشه ای خاک می خورد 

سال پیش هر چه به اربعین نزدیکتر می شدم بیقراری ام بیشتر می شد اما امسال نه تنها بیقرار تر می شوم حال و روزم بدتر از روز قبل می شود و این بغض ها گلو گیرتر میشود و جان به لبم میرساند

سال پیش یادداشت می کردم تمام وسایل مورد نیاز را اما امسال انگشتر عقیق ، کوله ، چفیه ، آن شال سبز و... شده نمک روی زخمم 

سال پیش قدم به قدم به شما نزدیکتر می شدم اما حالا هر چه می دوم کمتر می رسم به شما 

سال پیش عمودها را می شمردم تا برسم به وطنم اما امسال دور از وطن افتاده ام.. 

سال پیش زائرت بودم اما امسال جا مانده ام از قافله زائران اربعین 

سال پیش هر جا را نگاه می کردم اشک امانم را می برید اما امسال.. 

سال پیش وقتی به کربلا رسیدم زانوانم به زمین خورد و گنبد علمدار کربلا را تار می دیدم اما امسال.. 

مهربان ارباب سخت است جا ماندن و کرببلا را ندیدن از همه سخت تر حمل این کوله بار دلتنگی و خاطرات است 

مهربان اربابم جا ماندن دارد مرا از پا در می آورد 

مهربان ارباب نگاهم کن تا این درد کمی تسکین یابد.. 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۱۶:۴۵
کــربــ بلایی محـب
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۳ تیر ۹۵ ، ۱۰:۱۳
کــربــ بلایی محـب
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۶:۰۴
کــربــ بلایی محـب

| بِسمِ رَبِّ الشُهَدا |

تقدیم به :

همسران مدافعان حرم حضرت زینب(س) عَلَی الخُصُوص همسربزرگوار شهیدباغبانی

چقدر سخت است

چقدر سخت است 

چقدر سخت است 

دیگر قامت مردانه ات در چارچوب درب خانه نمی گنجد 

دیگر صدایت و نفس هایت در خانه نمی پیچد

دیگر رو به رویم کنار سفره جایت خالیست

دیگر جای جای شهر ، خانه .. نبودنت را به رخم می کشد 

سخت می گذرد گاها خیلی سخت تر از سخت

بعد از آسمانی شدنت ..

اولین بار که بدون حضورت هر جایی قدم گذاشتم ،

تمام خاطراتمان همانند مستندی جلوی چشمانم آمد.. 

لبخند بر لب ، اشک بر چشم.. 

شِکوِه ندارم از نبودنت.. 

چرا که جز زیبایی چیزی ندیده و نمیبینم 💢 ما رأیتَ اِلاّ جَمیْلآ 💢 

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۳۴
کــربــ بلایی محـب

یکماه قبل همین تاریخ بود بعد سه سال فراق به کربــ بلا رسیدم

با یک جفت پای خسته و ناتوان و چشم هایی پر از اشک ..

حالا من هستم و روضه خوانی دلم

و خاطرات دو سفر کربــ بلا ..

خانه ی یار کجاست؟

دلمــ داد می زند کربـــ بلا 

آری خانه ی یار من کربــ بلاست ..

اینجا هوا برای نفس کشیدن کم است

مهربان ارباب روضه خوانی را میشنوی ؟ اشک چشم هایم را میبینی ؟

مهربان ارباب دلتنگم و این خودش دنیایی حرف است ..


بیقرار نوشت :

اربعین به کربــ بلا بروید ..

به کربــ بلا بروید ..

+

دانه دانه عکسهای سفر را ورق میزنم هر کدامش دنیایی خاطره می اندازد در چشمانم 

++

دور از وطن افتاده ام ، کربــبلاست وطنمــ

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۲۳:۱۷
کــربــ بلایی محـب