در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِن یَکَــــادُ الَّـــذِینَ کَفَـــرُوا
لَیُزْلِقُـــونَکَ بِأَبْصَــارِهِــمْ لَمَّـا
سَمِعُــوا الـذِّکْــرَ وَ یَقُــولُـونَ
انَّــهُ لَمَجْنُــونٌ وَ مَـا هُـــوَ إِلَّا
ذِکْـــــــــــرٌ لِّلْعَـــــالَمِیـــــنَ

"خداوند دست از دینش برنمیدارد
و ما دست از تو....حسین جان!"
نوکــــــــر رخ ارباب نبیند سخت است
شب اگر رخ مهتاب نبیند سخت است
لب تشـــنه اگر آب نبیند سخت است

یازهراکربــــ بلا ان شاء الله

پیوندها

یازهــــــــــرا(س)

جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ب.ظ

زهرا یادت میاد نبی هروقت میبوسیدت میگفت...بوی مینوت منو کشت
زهرا شـب عـروسیـمون طلعت روت بـود و حـالا ...حسرت روت منو کشت
زهرا امـروز توی حیـاط بگـم چه چیــزایی دیــدم ... آب و جاروت منو کشت
زهرا ببیـن آدم و بـه چـه کـارا وادار مـی کـنـی... ساخت تابوت منو کشت

یازهــــــــــــــرا(س)

آیت الله کوهستانی رفع الله درجاته:«مصیبت حضرت زهــرا (س)برای ائمه(ع)خیلی سخت است، هرگاه مشکلات و حوایج بزرگی داشتید به آن حضرت متوسل شوید،چــون خوانـــدن مصیبت حضرت زهرا(س)بر ائمه خیلی سخت می گــذرد.»

پ.ن:چشمانت بارانیست میدانم میان بارانی چشمانت دعایم کن بانـــــــــــــو!

داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز،

همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم

گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟

بر گشتم به سمت صدا، دختری را دیدم که در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.

پرسیدم: با منی؟

گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو

که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق!

اذیت نمی شوی با این پارچه ی دراز دور و برت؟

خسته نمی شوی از رنگ همیشه سیاهش؟

تا آمدم حرف بزنم گفت:

نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی ، چرا مثل عزادارها سیاه می پوشی؟

و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من.

خندیدم و گفتم: چقدر دلت پُر بود دوست من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.

خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده ندارد.

گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.

گفتم من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست.

با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای…

گفتم؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل.

یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی ِ توست.

با تعجب به چهره ام نگاه کرد.

پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟

گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.

گفتم خوب؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛

غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید.

تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر.

این تکالیف مکمل هم اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد،

و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض ِ بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.

همسر تو، تو را “دید”، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد.

کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد،

وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟!

گفت: خوب… ما به هم تعهد دادیم.

گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد.

چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.

من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد،

و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد.

همسرت نسبت به تو دلسرد نشود.

محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود.

من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان

زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم،

زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم،

بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.

من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم.

من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم.

من روی تمام ِ این علاقه ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم.

سکوت کرده بود.

گفتم؛ راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد.

حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان

و صد جور جراحی ِ زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنیست،

چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.

حالا بیا منصف باشیم.

من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟

بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم …

راست می گویی…

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۲۳
کــربــ بلایی محـب

یا زهرا (س)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">