در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِن یَکَــــادُ الَّـــذِینَ کَفَـــرُوا
لَیُزْلِقُـــونَکَ بِأَبْصَــارِهِــمْ لَمَّـا
سَمِعُــوا الـذِّکْــرَ وَ یَقُــولُـونَ
انَّــهُ لَمَجْنُــونٌ وَ مَـا هُـــوَ إِلَّا
ذِکْـــــــــــرٌ لِّلْعَـــــالَمِیـــــنَ

"خداوند دست از دینش برنمیدارد
و ما دست از تو....حسین جان!"
نوکــــــــر رخ ارباب نبیند سخت است
شب اگر رخ مهتاب نبیند سخت است
لب تشـــنه اگر آب نبیند سخت است

یازهراکربــــ بلا ان شاء الله

پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گروه جهادی شهید طهرانی مقدم» ثبت شده است

من نمیدانم چطور و چگونه آنقدر زود گذشت
و این روز و شب ها چقدر دلتنگت میشومــ
دلتنگ آسمان پر ستاره اتـــ
کهــ با دست دلمان میتوانستیم دانهــ دانهــ از آسمان ستاره بچینیمــ ...
کردمیـــر گوشهــ ای از بهشت خدا را به منظرم میکشیــ
و مردمان دیارتـــ همان مردمان آسمانی هستند
همان هایی کهـــ دریایی از صداقت ، ایثار ، مهربانی و شجاعت در دل هایشان موج میزند
و من بهــ خیالم آمده بودمـ تو را جهاد کنمــ
اما این تو بودی کهــ مرا جهاد کرده ای
مردانی چون شهیدباقری ، شهید تقی پور و شهید موسوی
را بهــ من نمایاندی و به من درس استقامت و صبوری آموختهــ ای
وقتی مادر شهید باقری با لهجه شیرین مازندرانی اش خاطره تعریف میکند
مادر است دلش میخواست پسر داماد کند
مادر است دلش میخواست لحظه وداع پسر در آغوش بگیرد ببوید
مادر است دلش میخواست پسرش باشد عصای این روزهایش باشد
اما عجیب صبور بود ...
کمی از پسر کمی از روز عاشورا برایمان حرف میزد...
ما را تا کربــ بلا و حرمــ بانوی صبوری با کلامش برد ...
وقتی مادر شهید موسوی برای پاسخ سوال هایمان سکوت طولانی میکند
و سکوت دلش حرفــ ها دارد ..
شهید تقی پور کهـــ زمان شهادت نهــ پدر داشته ای نهــ مادر نه همسر نهــ فرزند
همهــ از سادگی و مهربانیت سخن میگفتند ...

۲۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۵۰
کــربــ بلایی محـب