در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

در هوایتــــــ بیـــ قرارمـــ

بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِن یَکَــــادُ الَّـــذِینَ کَفَـــرُوا
لَیُزْلِقُـــونَکَ بِأَبْصَــارِهِــمْ لَمَّـا
سَمِعُــوا الـذِّکْــرَ وَ یَقُــولُـونَ
انَّــهُ لَمَجْنُــونٌ وَ مَـا هُـــوَ إِلَّا
ذِکْـــــــــــرٌ لِّلْعَـــــالَمِیـــــنَ

"خداوند دست از دینش برنمیدارد
و ما دست از تو....حسین جان!"
نوکــــــــر رخ ارباب نبیند سخت است
شب اگر رخ مهتاب نبیند سخت است
لب تشـــنه اگر آب نبیند سخت است

یازهراکربــــ بلا ان شاء الله

پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برات کربـــلــا» ثبت شده است

ســــیــــــد

ساکمو بستم لباسم پوشیدم داشتم میرفتم از پنجره فولاد برات کربـــلــا بگیرم

گوشیم زنگ خورد یه صدای آشنا ساعت ۱۶برو اسمت بنویس

خدایا چه خبره؟

دل تو دلم نبود

رفتم تو اتاقم زدم زیر گریه یه نگاه به گنبد طلایی امام حسین

بابا اومد گفت نــــــــــــــه

از خونه تا حسینیه عاشقان اشکای من بود و زیر لب ذکر یا زهرا

بابا گفت بری کربلا که چی بشه؟

بابام چی میگفت برم کربلا چی بشه؟!!!

یکسال تموم انتظار

یکسال تموم التماس واس امضا شدن برات کربلا

بابا میدونی من چی کشیدم؟

بابا تو رو خدا تو رو قرآن اجازه بده

گفت فعلا برو یه کاریش میکنم

دل دیگه دل نبود

یه جا بند نبود

اتوبوس حرکت کرد

شب مامان زنگ زد بابا رضایت داد

همه کارهام داداشم انجام داد از ثبت نام تا واریز پول و تحویل فیش واریزی

اولینبار که رفتم حرم امام رضا

بسم الله زیارت نامه که گفتم اشکام با خوندن هر کلمه بیشتر میشد

مریض شده ام زیر سرم  آزمایش

درد کلیه ...

رسیدم خونه داداشم گفت میدونی ۲۲یا ۲۳ میری؟

گفتم چی؟

به سید تو همون ۳ روز که کارم شده بود ۱۲ برم پیش سید بعدشم مسجد جامع نماز

گفته بودم تولد حضرت معصومه اس بهم هدیه بده همیشه دلم میخواست

به سید هم گفته بودم تولدم برم کربــــ بــــلــا

الان دیگه کارم انتـــــظــــــــــــاره

یا ساقی عطاشی کربلا

یه کاری کن پدرومادرم ازم راضی باشن

یه کاری کن دیگه احترامشون نگه دارم

خدای مهربونم بخاطر همه چی ممنونم

سید داداشی دلم فقط میخواد بیام صورتم بزارم روی سنگ قبرت

داداش یه عالمه ممنوم ازت

دل توی دلم نیست . . .. .

کاش مامان کمی درکم میکرد

کاش خیلی چیزها رو میدونست

کاش اشکهای پنهونیمو میدید

روز سوم که کنار قبر سید نشسته بودم

ســـــه نفر گفتند حاجت روا میشوی

فرشته ها آمین گفتند؟

فرشته های مهربون خدا ممنونم ازتون

خیلی ها دعا کردن

خیلی ها تا از انتظارم میشنیدن میگفتن میری

هنوووز نرفتم

اما اوینار میگه تموم شده

نمیدونم

داداش سید ...

کربـــ بلا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۱ ، ۱۴:۴۶
کــربــ بلایی محـب